پسرک قصه زندگی مون

در سونو گرافی انجام شده تصویر جنین واحد زنده با ضربان قلب و اکتیویتی نرمال وبا پرزنتاسیون متغیر در کاویته رحم مشاهده شد.جفت خلفی گرید صفر ومیزان مایع امنوتیک نرمال میاشد.جنسیت:پسر ...

چند روزی است طاها خیلی شیطونی میکنه....دقیقا یادم نیست اولین حرکتاشو... ولی یک هفته ای میشه که زیر دلم احساسش میکنم... از وقتی که چهار ماهگی تموم شد ووارد پنج ماهگی شدیم... خدا رو شکر که این احساس رو هم تجربه میکنم. این حرکات روز به روز بیشتر ومحسوس تر میشد.البته شبا بیشتر بود... فکر کنم گل پسمل ما شب بیدار باشه..... وقتی برای چکاپ ماهیانه رفتم دکتر گفت ماشاله چه شیطونه. ایشاله سالم وخوشگل وآروم باشه. ...

                        جان...چقدر خوشحاله ...دس دسی میکنه برای مامانش ...

...

این جواب آزمایش خونی است که نشون میده یه نی نی کوچولو تو دلم جاخوش کرده ...

میگم واقعا سونو درست گفته؟؟ نی نی من پسره؟؟!!!....حالا دیگه تو خیابون فقط به پسر بچه ها نگاه میکنم... گل پسرو دوشنبه 12تیر بردیم پابوس امام رضا(ع)...اولین سفر طاها بود.بردیمش تبرکش کنیم... وقتی از حرم میومدم بیرون احساس خوبی داشتم از اینکه خدا چقدر منو دوست داشته که یه امانت خوبشو به من سپرده...و من از حکمت خدا بی خبر... براش قران میخونم وزیارت عاشورا میذارم...طاها جونم باید ارومو وسالم باشه... ...

یه شب که از مهمونی برمیگشتیم به مامان وبابام گفتم ...راستی خبر دارین نوه تون پسره.... مامان که جیغ کشید از خوشحالی ....و بابا دستشو به آسمون بردو گفت خدارو شکر ...سالم باشه.. و زیر لب دعا میخوند که نفهمیدم چی میخونه...بابا چه همه پسر دوست داشتیم ما.... خاله ودایی جون طاها اما شوکه شدند...اونا هم انتظار دخمل داشتند یعنی؟؟؟ ...

  همه روشها روبرای تعیین جنسیت نی نی امتحان کردم...از نخ وسوزن گرفته تا معاینات چشم وشکم و جدول چینی....یکی پسر در میاد یکی دختر....تو یه سایت خارجی هم که دوستان نی نی سایتی ادرسو داده بودن هم زدم نی نی دخمل شد.....نمیدونم. بالاخره 10 تیر مشخص میشه.نوبت سونو دارم ... وای تاشنبه چند روز دیگه مونده.. هفته پیش رفتم دکتر وصدای قلبشو شنیدم برای بارسوم....140 باردر دقیقه میزنه....قربون قلبش برم..... اسم وندا رو براش انتخاب کردیم ...اگه دخمل باشه.....اگه پسر بود طاها..... باید یکمی به معنویاتم برسم...خیلی کوتاهی میکنم این روزا...روزایی که انتظارشو میکشیدم.... همه چی که فقط خوردن نیس دختر.... ...

یه موجود زنده داره تو وجودت لونه میسازه......داره زندگی میکنه .....داره نفس میکشه..... نی نی کوچولوی ما  قلبش تند تند میزد وقتی تو هفته 8 برای اولین بار رفتم سونو ... خداروشکر این بار این صدا رو شنیدم......   ...

                                          فکرشو نمیکردم به این زودی نی نی بیاد تو دلم... خدارو شکر که به من شایستگی مامان شدن رو داد... از 20 اسفند من مهمون داشتمو نمیدونستم......وای که چقد بالا پایین زدم خودمو تو عید....14 فروردین بی بی چکم یه خط کمرنگ نشون داد وانتظار به پایان رسید. فکر کنم 5بار تو این مدت تست کرده بودم. فرداش رفتم ازمایش خون ...وبابتای 1000فهمیدم که تودلم جا خوش کرده..... ...