عکس العمل خانواده
یه شب که از مهمونی برمیگشتیم به مامان وبابام گفتم ...راستی خبر دارین نوه تون پسره....
مامان که جیغ کشید از خوشحالی....و بابا دستشو به آسمون بردو گفت خدارو شکر ...سالم باشه..
و زیر لب دعا میخوند که نفهمیدم چی میخونه...بابا چه همه پسر دوست داشتیم ما....
خاله ودایی جون طاها اما شوکه شدند...اونا هم انتظار دخمل داشتند یعنی؟؟؟
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی